خبر، آمیخته با بغض گلوگیر شدهست / سیل دلشوره و آشوب، سرازیر شدهست / سرِ دین، طعمهٔ سرنیزهٔ تکفیر شدهست
هر که در مدح علی (ع) شعر جدید آوردهست
گویی از معرکهها نعش شهید آوردهست
روضهٔ مشک رسیدهست به بیآبیها / خون حق میچکد از ابروی محرابیها / باز هم حرمله. سرجوخهٔ وهابیها
کوچه پسکوچهٔ آینده، به خونتر شده است
باز بوزینهٔ کابوس، به منبر شده است
خط و ربط عرب ای کاش که کاشی گردند / تا حرم، همسفر قافلهباشی» گردند / لاشهخواران سقیفه، متلاشی گردند
میزند قهقهه، القارعه» بر خامیشان
خون دین میچکد از دولت اسلامی» شان
بنویسید: تب ناخلفیها ممنوع! / هدف آزاد شده، بیهدفیها ممنوع! / در دل عرش»، ورود سلفیها ممنوع!
عرش» یک روضهٔ فاش است که داغ و گیراست
عرش»… گفتیم که نام دگرِ سامرّاست
شرق، در فتنهٔ اصحاب شمال افتادهست / بر رخ غرب، از این حادثه خال افتادهست / وا شده مشت و از این چفیه، عقال افتادهست!
گویی از هرچه که زشتیست، کفی هم کافیست!
جهت خشم خدا، یک سلفی هم کافیست!
تا بهار عربی» روی علف باز کند / جبهه در شام و عراق از سه طرف باز کند / وای اگر دست کجی پا به نجف» باز کند!
عاشق شیر خدا، وارث شمشیر خداست
سینهٔ سنی و شیعه» سپر شیر خداست
ِ خونِ جگر ماست به روی لبشان / کورهٔ دوزخیان، گوشهنشین تبشان / لهجهٔ عبری و لحن عربی، مکتبشان
نیل» را تا به فرات»، آنچه که بود، آتش زد
شک مکن؟ ما همه را مکر یهود» آتش زد
بیجگرها جگر حمزه به دندان گیرند / انتقام اُحُد و بدر ز طفلان گیرند / چه تقاصی ز لب قاری قرآن گیرند
بیشتر زان که از این قوم، بدی میجوشد
از زمین غیرت حجر بن عدی» میجوشد!
گره، انگار نه انگار به کار افتاده / سایهٔ سرکش ما گردنِ دار افتاده / چشم بیغیرت اگر سمت مزار» افتاده
صاعقه در نفسِ ابری خود کاشتهایم
به سر هر مژهای یک قمه برداشتهایم
سنگ تکفیر به آئینهٔ مذهب؟ هیهات! / ذوالفقار علی و رحم به مرحب؟ هیهات! / دست خولی طرف معجر زینب؟ هیهات!
ما نمک خوردهٔ عشقیم، به زینب سوگند
پاسبانان دمشقیم، به زینب سوگند
داس تکفیر، گل از ریشه بچیند؟ هرگز! / کفر بر سینهٔ توحید نشیند؟ هرگز! / مرتضی همسر خود کشته ببیند؟ هرگز!
پایتان گر طرف کرب و بلا» باز شود
آخرین جنگ جهانیِ حق آغاز شود
خوشخیالی است مرامی که اجاقش کور است / مفتیِ نفتیِ این حرملهگان، مزدور است / قصه حنجره و تیرِ سهپر مشهور است
خار در چشم سعودی شده بیداریِ ما»
باز کابوس یهودی شده بیداریِ ما»
رگ بیداریِ ما» شد شریانی که زدند / بشنوی (بر دُهُل جنگ جهانی» که زدند) / پاسخ شیعه به هر زخم زبانی که زدند
بذر غیرت، سر خاک شهدا میکاریم
پاسخ شیعه همین است که: صاحب داریم
احمد بابایی
علت عاشق ز علتها جداست (مولانا)
خبر، آمیخته با بغض گلوگیر شدهست... مسمطی در باب تکفیر (احمد بابایی)
باز ,شدهست ,افتاده ,گردند ,بیداریِ ,ما» ,که زدند ,از این ,باز کند ,بیداریِ ما» ,است که
درباره این سایت